
گابریل بونور «کوکو» شانل معروف به افسانه مُد (زادهٔ: ۱۹ اوت سال ۱۸۸۳، درگذشت: ۱۰ ژانویه ۱۹۷۱)، یک طراح مد پیشتاز فرانسوی بود که مواردی همچون توجه به رویکرد فلسفه مدرن، الهام گرفتن از مدلهای لباس مردانه، و دنباله روی از طراحیهایی که در عین سادگی لوکس و گرانقیمت بودند، از وی چهرهای مهم در عرصهٔ مد در قرن بیستم پدید آورد.
او بنیانگذار شرکت معروفی به شمار میرود که با نام تجاری شانل شناخته میشود.
نفوذ و تأثیر فوق العادهٔ شانل در عرصهٔ مد به حدی بود که نام وی، به عنوان تنها فرد فعال در زمینه خیاطی و دوزندگی، در فهرست یکصد نفر مهمترین افراد دنیا در قرن بیستم ثبت گردد.
تاریخچه
نام «کوکو» در حالی به خانم شنل داده شد، که وی به عنوان یک خواننده در کافیشاپی در فرانسه، مشغول به کار بود. شنل همواره در مواردی همچون نهیهٔ لباس ساده، لباس شب، شلوارهای زنانه و جواهرآلات بدلی، دارای تخصص محسوب میشد.
دیدگاه کوکو شانل این بود، که به جای چنین اشیاء و قطعات مجلل و ، اقلامی را جایگزین سازد، که حس ظرافت و ذوق هنری را منتقل سازند. طراحیهای او و آثاری که پدید آوردهاست، اختصاصی به زمان خاص ندارند و علیرغم تغییرات اساسی در نگرشها، با سلیقههای مردم، از نسلی به نسل دیگر سازگار باقیمانده است.
امروزه شنل، در زمینهٔ «لباسهای کوچک سیاهرنگ»، که در حال حاضر یک کالای اساسی در کمدهای لباس خانمها محسوب میشود، به معروفترین مارک تبدیل شده است. بر مبنای گزارش مجله فوربز، کاخ خصوصی شنل، به طور مشترک به آلن ورتهایمر و جرارد ورتهایمر تعلق دارد، که نوادگان بزرگ پییر ورتهایمر، محسوب میشوند که از اوایل شکلگیری این موسسه (۱۹۲۴) شریک اصلی شنل بود.
این شرکت تا به حال بسیاری از مشاهیر درجه یک دنیا را، به عنوان معرف و ارائهکنندهٔ طراحیهای خود، به کار گرفتهاست. از جمله آنها میتوان به کاترین دنوو (که در دهه ۱۹۷۰، ارائهکنندهٔ شماره ۵ محصولات شنل بود)، نیکول کیدمن (که از اوایل دههٔ ۲۰۰۰ میلادی، ارائهدهنده عطر شانل شماره ۵ محسوب میشد)، آدری تاتو (مدل شمارهٔ ۵ فعلی موسسه شانل)، کایرا نایتلی (مدل ارائهکنندهٔ فعلی برای محصول مادموازل کوکو) اشاره نمود.
همچنین، معروفترین و محبوبترین مدل معرّف شنل، مریلین مونرو، (ارائه کنندهٔ شماره ۵ شانل در دهه ۱۹۵۰) بود، که تصویر او، اصلاً معرفیکنندهٔ ارائهکنندههای شماره ۵ میباشد و بعنوان نماد آن خودنمائی میکند. این تصویر که مریلین مونرو را، به عنوان مدل شنل نشان داده است، به طور قطع، یکی از مشهورترین آگهیهای تبلیغاتی در میان تمامی آگهیهای شنل محسوب میشود و همچنان یکی از محبوبترین عکسهای تبلیغاتی در سابقه تبلیغات و بازاریابی برای کالاها بهشمار میرود. این تصویر، همچنین در شرح حال تعداد بیشماری از افراد، به کار گرفته شده و هنوز هم به عنوان یک پوستر و یا بعنوان یک قطعهٔ هنری در مقادیر بسیار زیاد، بهفروش میرسد. علاوه بر این، باز هم همان مرلین مونرو بود، که شهرت بسیاری را برای عطر شنل به ارمغان آورد.
افتتاح فروشگاه
شانل به کمک یکی از طرفداران مرد خود که کمک مالی قابل توجهی به او کرد و ارتباطات اجتماعی فراتر از مسیر حرفه او را برای او فراهم کرد، توانست در سال ۱۹۱۳ نخستین فروشگاه خود را در پاریس افتتاح کند. پس از آن با فروش کلاهها و تأسیس شعبه محدودی از لباس، در شهر دیگری از دیوویل فروشگاههای شانل گسترش یافت، مشتریان اختصاصی یافت و به سرعت لباسهای ورزشی و راحتی کاربردی او موفقیت بسیار زیادی پیدا کرد. بیشتر لباسهای شانل از پارچههای کش باف تهیه میشد، پارچهای که انتخاب آن هم غیرمعمول و غیرعادی بود و هم الهام بخش بود. پیش از اینکه این طراح استفاده از پارچههای کشباف را شروع کند، این نوع پارچه معمولاً در لباسهای زیر مردانه استفاده میشد. شانل در سالهای نخستین فعالیت خود در حرفه طراحی، به خاطر موقعیت مالی وابسته و نامناسب خود، پارچههای کش باف را به دلیل قیمت پایین آن خریداری و استفاده میکرد. ویژگیها و کیفیت این پارچه باعث شد تا شانل پس از اینکه در کار خود موفق شد و شغل او سود آور و پردرآمد شده بود، بازهم استفاده ازآن را ادامه بدهد. این پارچه به خوبی تزئین میشد، تا میخورد، چین میخورد و با طرحهای شانل که ساده، کاربردی و اغلب الهام گرفته از لباسهای مردانه بود -خصوصاً یونیفورمهایی که در زمان شروع جنگ جهانی در سال ۱۹۱۴ رایج بود- مناسب و هماهنگ بود.
سبک شانل
شیوه زندگی خود شانل، اندیشه و تصورات او را در این مورد که زنان مدرن دنیا چگونه باید نگاه کنند، عمل کنند و لباس بپوشند، نیرو بخشید و تقویت کرد. هیکل لاغر پسرانه او و مدل موی کوتاه و پوست برنزه او، همچنین زندگی فعال و استقلال مالی او به یک ایدهآل و آرمان بدل شد. شانل در تمام دوران فعالیت خود، در بستهبندی و بازاریابی گرایش و سبک شخصی خود موفق بود و در سرتاسر قرن بیستم، به یک داور عالی و برجسته ذوق و سلیقه زنان تبدیل شد.
تمایلات و توجهات پر حرارت و احساساتی این طراح، الهام بخش طرحهای او بود. آپارتمان و لباس او با رنگهای محبوب او یعنی رنگ مایههایی از رنگ بژ، مشکی و سفید مطابقت داشت. عناصری از مجموعه هنری و علاقههای تئاتری او نیز زمینهها و موضوعاتی را برای مجموعههای او فراهم آورد. پس از آنکه شانل در یک مجلس بالماسکه مانند تصویر یکی از نقاشیهای جین آنتونی وتیو (Jean-Antoine Watteau) حضور یافت، آن طرح را در یک لباس زنانه به کار برد.
او از میان دوستان خود، یک مهاجر روسی را استخدام کرد تا در کارگاه قلاب دوزی و تزئینات او کار کند و طرحهایی را برای خصوصیات سخت گیرانه او خلق کند.
شانل در طول دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ به فعالیت خود ادامه داد تا بتواند لباسهای موفقی را برای زنان خلق کند. در سال ۱۹۲۶، مجله آمریکایی وگو «پیراهن مشکی کوتاه» شانل را به فورد تشبیه کرد و به محبوبیت و شهرت نسبتاً جهانی او در فشن اشاره کرد. در حقیقت این نوع پیراهن که مناسب استفاده در روز و شب بود، هم به طرح و بخشی اصلی در مجموعه فصلهای بعدی شانل بدل شد و هم به عنوان لباسی کلاسیک در پوشش زنان قرن بیستم پذیرفته شد. این طراح درطرحهای روز خود، از پارچههای ابریشمی نازک و توری طرح دار رنگارنگ زنانه نیز استفاده میکرد.
مجموعه لباسهای شب به شکل خطی باریک و بلند بود که شانل به استفاده از آن شهرت داشت، البته او از تور، نوار و عناصر زینتی نیز در آنها ترکیب میکرد، که ظاهر کلی لباس را رومانتیک، دلچسب و زیبا میساخت.
بازگشت مجدد شانل به فشن
شانل علیرغم موفقیت بسیار زیاد خود، هنگامی که فرانسه در سال ۱۹۳۹ به آلمان اعلام جنگ کرد، سالن خود را تعطیل کرد. سایر سالنهای خیاطی زنانه فرانسه را ترک کردند، اما شانل جنگ پاریس و آینده نامعلوم خود را تحمل کرد. به دنبال پایان خصومتها و حل برخی از مشکلات شخصی، شانل دریافت که نمیتواند زمان را به بطالت و بیکاری بگذراند. او موفقیت اولیه کریستین دیور و غالب شدن نظریه «نگاه جدید» او در دوره پس از جنگ را مشاهده کرد. هنگامی که بسیاری از افراد اهمیت و احترام دیور به زنانگی و نمایش دامنهای پف کرده و حجیم و کمرهای باریک او را تحسین کردند؛ شانل احساس کرد که طرحهای او دیگر نه مدرن هستند و نه برای زنان آزادی که با پذیرفتن نقشهای فعال اجتماعی جنگ را سپری کرده بودند، مناسب است. او درست همانند زمان جنگ جهانی اول، به تقویت و تجدید نیروی فشن زنان مشغول شد.
او در این تلاش با چالشهایی مواجه بود: تأمین سرمایه، فراهم آوردن و جمع کردن کارمندان جدید، جستجوی پارچههای جدید و در سن هفتاد سالگی با نسل جدید طراحان رقابت کردن. مجموعه بازگشت و رجعت شانل، در سال ۱۹۵۳ آغاز به کار کرد. اگرچه این کار یک موفقیت مهم و شاخص نبود، اما شانل استقامت به خرج داد. او در مدت سه فصل توانست از احترام و اعتبار جدیدی برخوردار بشود.
او نمونههای قدیمی و کلاسیک خود را به شکل امروزی و مطابق روز درآورد، طرحهای فاستونی و راه راه مردانه کلاسیک را بازسازی کرد، تا اینکه جمعیتی از زنان ثروتمند و افراد مشهور دوباره به سالن نمایشگاه او روی آوردند. کت دامن شانل، تهیه شده از پارچه فاستونی، با دامن کوتاه و بالاتنه بدون یقه تزئین شده با نوار و دکمههای طلایی، جیبهای وصله شده و یک زنجیر طلایی که در حاشیه دوخته شده بود و از شانهها آویزان بود؛ به نشانه و نماد نسل جدید تبدیل شد. شانل بار دیگر کیفهای زنانه، جواهرات و کفشها را به بازار عرضه کرد که در فصلهای بعدی با موفقیت بسیاری همراه شد.
میراث او
پس از مرگ شانل در سال ۱۹۷۱، چند نفر از معاونین و دستیاران او برای شعبههای «آماده پوشیدن» و خیاطی زنانه سطح بالای او طراحی کردند، تا اینکه کارل لگرفلد (متولد ۱۹۳۸) در سال ۱۹۸۳ مسئولیت طراحی بخش خیاطی زنانه سطح بالا و در سال ۱۹۸۴ بخش «آماده پوشیدن» این سالن را برعهده گرفت.
لگرفلد مانند مجموعههای زمان بازگشت شانل، به طرحهای پیشین نگاه کرد. در طرحهای او جزئیات منحصر به مارک شانل از قبیل پارچههای فاستونی و راه راه مردانه، رنگها، زنجیرهای طلایی و چرمهای کوک خورده ترکیب شدهاست و بر روی آن علامت CC دیده میشد.
در مجموعههای بعدی، لگرفلد گستاختر شد و برخی از مدلها و ظاهرهای زنانه دهه ۱۹۶۰ شانل را بازسازی کرد. با توجه به اینکه پارچه کش باف محبوب شانل، در قرن بیستم به عنوان لباس زیر مردانه استفاده میشد، او حتی از تی شرتهای مردانه نیز در طرحهای خود استفاده کرد. با این وجود، توانایی لگرفلد در استخراج مستمر از بایگانی شانل، اهمیت سهم کوکو شانل در فشن زنان قرن بیستم را تصدیق میکند.